مسلم سواری؛ فاطمه نقی بیرانوند
چکیده
مشارکت جامه روستایی در مدیریت منابع طبیعی نشان می دهد که مدیریت بحران های منابع طبیعی بدون مشارکت فعال زنان روستایی به دلیل نقش فعال آنها در واحد تولیدی و کشاورزی امکانپذیر نخواهد بود. در این راستا این پژوهش با هدف کلی نقش سرمایه اجتماعی بر خودکارآمدی زنان روستایی در حفاظت از جنگلهای زاگرس با نقش میانجی آگاهی محیط زیستی ...
بیشتر
مشارکت جامه روستایی در مدیریت منابع طبیعی نشان می دهد که مدیریت بحران های منابع طبیعی بدون مشارکت فعال زنان روستایی به دلیل نقش فعال آنها در واحد تولیدی و کشاورزی امکانپذیر نخواهد بود. در این راستا این پژوهش با هدف کلی نقش سرمایه اجتماعی بر خودکارآمدی زنان روستایی در حفاظت از جنگلهای زاگرس با نقش میانجی آگاهی محیط زیستی انجام شد. جامعه آماری موردمطالعه شامل تمامی زنان روستایی بالای 15 سال در استان لرستان به تعداد 231000 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 226 نفر با روش طبقهبندی با انتساب متناسب (بر اساس سطح جنگل) برآورد گردید. تجزیهوتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSSWin19 و SMART PLS انجام شد. روایی ظاهری و محتوایی این پژوهش توسط پانل متخصصان و روایی همگرا با محاسبه شاخص میانگین استخراجشده (AVE) و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب های آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد از دیدگاه زنان روستایی مهمترین دلایل تخریب جنگلهای زاگرس شامل تخریب تأمین سوخت هیزمی و مصارف روستایی و چرای بیرویه دام بود و مهمترین راهکارهای حفاظت جنگل، تغییر شیوه معیشت جنگلنشینان و قرق نمودن جنگلها برای ورود بیشازحد دام بود. علاوه بر این، نتایج پژوهش بیانگر آن بود که سرمایه اجتماعی بهطور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق آگاهی محیط زیستی) بر خودکارآمدی زنان روستایی در حفاظت از جنگلهای زاگرس تأثیرگذار است. علاوه بر این نتایج معادلات ساختاری نشان داد که سرمایه اجتماعی و آگاهی محیط زیستی قادرند ۴/69 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش (خودکارآمدی) را تببین نمایند.
وحید بابازاده؛ قربانعلی سبکتکین
چکیده
حرکت در مسیر توسعه پایدار نیازمند مشارکت مردم است و لازمه آن نیز آگاهی مردم درباره توسعه پایدار است. به نظر میرسد مؤلفههای جامعه مدنی بهویژه سرمایه اجتماعی نتوانستهاند شرایط مطلوبی برای رشد دانش درباره توسعه پایدار فراهم آورند. هدف مقاله حاضر مطالعه ارتباط آگاهی از توسعه پایدار و سرمایه اجتماعی در یک شرایط واقعی در جامعه ایران ...
بیشتر
حرکت در مسیر توسعه پایدار نیازمند مشارکت مردم است و لازمه آن نیز آگاهی مردم درباره توسعه پایدار است. به نظر میرسد مؤلفههای جامعه مدنی بهویژه سرمایه اجتماعی نتوانستهاند شرایط مطلوبی برای رشد دانش درباره توسعه پایدار فراهم آورند. هدف مقاله حاضر مطالعه ارتباط آگاهی از توسعه پایدار و سرمایه اجتماعی در یک شرایط واقعی در جامعه ایران و در بین شهروندان مشگین شهری است. روش تحقیق پیمایش بوده، ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته، جمعیت آماری آن نیز شهروندان بالای 18 سال ساکن مشگین شهر بوده است. با فرمول کوکران تعداد 382 نفر با روش خوشهای تصادفی بهعنوان نمونه برگزیده شدند. نتایج توصیفی پژوهش نشان داد «آگاهی شهروندان از مفهوم و مؤلفههای توسعه پایدار» با میانگین 1/4 در بازه 1 تا 6 در حد متوسط رو به بالاست. نتایج استنباطی نشان داد که: «آگاهی از مفهوم و مؤلفههای توسعه پایدار» با دو بعد «ارتباط با مردم» و «هنجارهای متقابل» سرمایه اجتماعی ارتباط معنی دارد و مستقیم دارد اما ارتباط آن با بعد «اعتماد اجتماعی» سرمایه اجتماعی رابطه معنیدار نیست. تحلیل رگرسیونی تحقیق نشان داد 36 درصد تغییرات متغیر وابسته را دو بعد «ارتباط با مردم» و «هنجارهای متقابل» که در تحلیل رگرسیونی باقیماندهاند تبیین میکنند. برای بهبود آگاهی از مفهوم و مؤلفههای توسعه پایدار، دانش درباره توسعه پایدار باید وارد شبکههای ارتباطی افراد جامعه شود. مهمتر از آن اعتماد در جامعه باید افزایش یابد تا زمینه رشد دانش درباره توسعه پایدار را فراهم آورد.
مهسا توسلی؛ غلامرضا ملک زاده؛ علیرضا خوراکیان
چکیده
افزایش انتظارات جوامع بشری از سازمانها و طرح دیدگاههای متعدد در رابطه با توسعه سرمایههای اجتماعی آنها، جوامع را نسبت به مسائلی مانند محیطزیست، بهداشت محیط، سلامت جامعه و حقوق ذینفعان خود حساستر کرده و مسائل متعددی در رابطه با رفتارهای نامناسب محیطزیستی مطرح شده است که بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران و عملکرد ...
بیشتر
افزایش انتظارات جوامع بشری از سازمانها و طرح دیدگاههای متعدد در رابطه با توسعه سرمایههای اجتماعی آنها، جوامع را نسبت به مسائلی مانند محیطزیست، بهداشت محیط، سلامت جامعه و حقوق ذینفعان خود حساستر کرده و مسائل متعددی در رابطه با رفتارهای نامناسب محیطزیستی مطرح شده است که بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران و عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر میگذارند. پرداختن به این نوع مسائل بهعنوان بخشی از راهکارهای توسعه سرمایههای اجتماعی سازمانی باید موردتوجه مدیران قرار گیرد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه رهبری تحولگرا با توسعه رفتارهای فرا محیطی کارکنان بهواسطه نقش انگیزش درونی در سازمانها پرداخته است. سازمان مدیریت پسماند شهر مشهد با توجه به نقش برجسته اینگونه از سازمانها در این عرصه، بهعنوان سازمان موردمطالعه انتخاب و این روابط با مدلسازی معادلات ساختاری بررسی گردید. نتایج حاصل رابطه مثبت و معنیداری بین رهبری تحولگرا و انگیزش درونی و همچنین بین رهبری تحولگرا و رفتارهای فرا محیطزیستی را نشان میدهد. رابطه مثبت و معنیداری بین انگیزش درونی و رفتارهای فرا محیطی کارکنان نیز مشاهده و نقش واسط انگیزش درونی نیز مورد تأیید قرار گرفت.